آخرین به روز رسانی در تاریخ 22 تیر 1399
حدودا دو سال پیش تقریبا یهویی
و بدون اینکه بفهمم شنا بلد هستم یا نه،
پریدم ته یک اقیانوس!
اقیانوسی از پیچیدگیهای احساسی و روحی
که نه میدانستم چقدر باید دست و پا بزنم
تا بالا بروم
و نه اینکه چقدر تا ساحل فاصله دارم.
پریدم چون فقط میخواستم بپرم.
پریدم چون میخواستم بنشینم
و تقلاکردن خودم را برای زندهماندن تماشا کنم!
مدتی است که انگشتهای پاهایم،
حرارت ماسههای ساحل آرامش را حس میکنند؛
و این احتمالا یعنی
دیگر سختیهای مهاجرت را گذراندهام.
هر چند خیالی است محال …!
برخی بعد از مهاجرت دچار افسردگیهای شدید میشوند و یا استعدادهای نهفتهشان را کشف میکنند. چرا که مهاجرت، رویارویی با احساسات ناشناخته و گنگ است؛ تحولی است در جهانبینی و نگرش فلسفی!
مهاجرت یعنی میفهمی که میشود برای کوچهها هم دلتنگ شد!
مهاجرت یعنی خوگرفتن با درد عمیق بیتعلقی؛
مهاجرت، تولدی است دوباره…
دگرگونیهای روحی و مشکلات مهاجرت، چه موقت و چه دائم، اجتنابناپذیرند. اما «آگاهیداشتن» از آنها، بعضا کمککننده خواهد بود.
ما، فارغالتحصیلان دانشگاههای ایران،
و دانشجویان فعلی در سراسر دنیا،
دور هم جمع شدهایم
تا از تجربههای اپلای و مهاجرت خودمان بگوییم؛
تا از زبان تجربه،
حقایق و مشاهدات خودمان را،
تا حد ممکن بدون غرضورزی بنویسیم؛
از نحوهی ایمیلزدن به اساتید،
تا تحمل نخوردن قرمهسبزی مامانپز با تهچین سهسانتی برای مدتی طولانی!
از وسایل موردنیاز برای چمدان،
تا دلتنگشدن برای درختان بلوار کشاورز!
از تقویت اسپیکینگ برای تافل،
تا اولین تجربهی انگلیسی صحبت کردن با همکلاسیهای چینی و هندی!
از گشتوگذار در بازارهای قدیمی و مکانهای تاریخی اروپا،
تا ماجراجویی در جنگلها و بیابانهای آمریکا.
نه فقط از رنکینگ و فاندینگ،
از زندگی، فرهنگ و مردم رنگارنگ بنویسیم.
اگر دانشجو هستید یا فارغالتحصیل،
اگر خارج کشور تحصیل میکنید،
یا هنوز صرفا به ماندن یا رفتن فکر میکنید،
اگر مصمم هستید و علاقهمند به شنیدن تجربهها و توصیههای دانشجوهایی که قبلا مسیری مشابه شما را پیمودهاند،
یا تمایل دارید تجربههای خودتان را با کسانی که هنوز در ابتدای مسیر هستند، بهاشتراک بگذارید،
همین حالا با ما همراه شوید!
بدون آگاهی لازم، نپرید؛
مگر اینکه مثل من کلهشق باشید!
ارسال پاسخ