زندگی درک همین اکنون است؛ زندگی شوق رسیدن به همان فردایی است، که نخواهد آمد

آخرین به روز رسانی در تاریخ 21 آبان 1399

این عکسی که میبینید مربوط به گزارش خودکشی با قطاره که در یکی از خطوط مترو توکیو اتفاق افتاده.

رایج ترین روش خودکشی بین افراد شاغل ژاپنی، پرت کردن خودشون جلوی قطاره در ایستگاه هایی که بین سکو و قطار گِیتی نیست. چرا قطار؟ چون قطار رو به چشم وسیله ای میبینن که هرروز اونارو میرسونه به جهنمی به نام آفیس. اکثراً صبح های زود که همه دارن میرن سرکار این اتفاق میفته و همیشه هم باعث تاخیر تو تردد قطارا میشه پس یه جورایی با مرگشون به فکر بقیه هم هستن که دیرتر برسن به اون جهنم!

سیستم قطار/متروی اینجا رو چندین شرکت تشکیل میدن و خونواده شخصی که این کارو میکنه باید به شرکت مربوط به اون لاین جریمه پرداخت کنه. جریمه شرکت ها یکسان نیست، بعضی از لاین ها ارزون ترن ولی حداقل جریمه از ده هزار دلار شروع میشه!

من به شخصه هیچوقت دلیل همچین کاری رو نفهمیدم. پیش خودم میگم اینا که کار دارن، درآمد دارن، زندگی دارن، سفر و تعطیلات دارن، امنیت دارن، دلار بیست و پنج تومنی ندارن، جنگ ندارن، آلودگی هوا ندارن، پس دردشون چیه!؟

اینطور که پیداست، بعد از جنگ جهانی دوم ژاپن برای اینکه به روزای اوجش برگرده، مردمش رو تبدیل کرده به روبات و الان هم هرچقد تلاش کنه نمیتونه برشون گردونه به حالت عادی!

روبات هایی صبح با قطار میرن سرکار، با هیچکس تو راه حرف نمیزنن که مزاحمتی ایجاد نشه، هرکاری رییسشون بهشون بگه انجام میدن بدون اینکه بخوان نظری بدن یا مخالفتی کنن. وقتی از شرایط ناراضی باشن هیچی هیچی نمیگن چون فکر میکنن صحیح نیست! حتی با بقیه همکاراشونم پشت سر رییسشون حرف نمیزنن و باهم دیگه هیچ چیز بدی در مورد کار رد و بدل نمیکنن.

هر شرکتی دِرِس کُد(۱) خاص خودشو داره که ممکنه برای ساعت های طولانی راحت نباشه، مثلاً خیلی از کارمندا از خونه تا ایستگاه مترو با دوچرخه میرن پس کت و دامن خیلی لباس راحتی نیست براشون. یا اینکه همیشه همیشه باید میک آپ ساده داشته باشن و آراسته باشن تا یه وقت خدایی نکرده خسته بنظر نرسن.

ولی من هنوزم فکر میکنم این دلایل اصلاً قانع کننده نیستن یا اینکه ما ایرانیا خیلی پوست کلفت تریم.


(۱) Dress code: قانونی که نوع، رنگ، طرح و مدل لباسی که در یک محل خاص باید پوشید رو تعیین میکنه.


امتیاز شما به این مطلب؟ (از راست به چپ)
مریم اکبری
خودم هم نمیدونم چطور از اینجا سر درآوردم. مدرس بین المللی زبانم. دو بار مهاجرت کردم، اول به استانبول و الان هم توکیو زندگی میکنم. کی میدونه مقصد بعدی کجاست؟؟ هفت ساله که تدریس میکنم، آیلتس ۹ گرفتم تا به همه ثابت کنم هیچ چیزی غیر ممکن نیست! سِلتا رو تو استانبول گرفتم و دِلتا رو توکیو. لیسانس ادبیات انگلیسی از دانشگاه خوارزمی و فوق لیسانس تدریس زبان از دانشگاه علم و صنعت دارم.